"ارزیل" و "گول آخیر" ... کسی نبود ؟

 آنتراكت را هم بايد رعايت كنيم !


در اين روزهاي سرشار از دلتنگي و نفس تنگي، انديشه و انتظار و داد و بيداد و هوار ! ديروز جمعه ، صبح زود خود را از خانه مان به در كرديم و راهي اطراف شديم تا نَفَسي تازه كنيم . خسته بوديم خب! واقعن هم نميدانستيم كه اطراف مان اينقدر بهشتي! و زيباست . در امتداد رود مرزي ارس از جنگلهاي حفاظت شده ارسباران ( زیر نظر یونسکو ) با مناظری بسیار بکر و دیدنی عبور کردیم . آخ ! که هوای آزاد کشیدن چقدر حال و روح آدمی را منقلب میکرد و ما ملتفتش نبودیم . جایتان خالی!


خیلی عکس و فیلم گرفتیم و به دلمان آمد كه حداقل یکی را با شما به اشتراک نگذاریم . فیلمی از آبشار زیبای " گول آخیر " و روستاي اَرزيل تهیه دیده بودیم که بالای بیست دقیقه بود . به دليل سرعت كم و يا بقولي افتضاح اينترنت نمیتوانستیم آنهمه را آپلود کنیم، و از طرفی هم میدانستيم که دوستان داخل ایران نیز از دیدنش محروم خواهند ماند . لذا سانسور فرمودیم و هي سانسور فرمودیم و سر و ته اش را آنقدر زدیم تا به یک فیلم حدود دو دقیقه ای تنزلش دادیم  . در این راستا برای اولین بار ( اولین تجربه مان است ها. لطفن از نظر فنی و حرفه ای! زیاد پاپیچش نشوید) روی فیلم ، نوشته ای به همراه یک عدد موسیقی كه دم دست ترين  آهنگي كه روي موبايلمان بود را هم افزودیم . امیدواريم یک مقداری حالتان را جا بیاورد ایشاللاه .





آقا! در اين روزهاي گرم تابستان ، اينجاييكه ما فيلمبرداري ميكرديم آي خنك بود . آي سرد بود . جايتان باز هم خالي .

Share |

10 نظرات:

نق نقو گفت...

آقا ممنون
خیلی زیبا بود

عمو اروند گفت...

بابا دست مریزاد!

روشنک گفت...

جنگاهای ارسباران واقعن طبیعت قشنگی داره.روح ادمو زنده میکنه
فایلو نتونستم ببینم

زیتا گفت...

سلام.به این میگن زندگی.همیشه خوش و شاد باشید که برای عمگینی وقت بسیار هست.

شهربانو گفت...

چقدر زیبا و باصفاست

شهربانو گفت...

آقای اهری عزیز چوخ ساغ اولون گؤنده رمیش جن وارسیز اللاه سیزی عزیز ائله سین

احسان سلطان محمد گفت...

سلام خدمت اقای نویسنده ----وبلاگ خیلی گرم و موفقیه اگه اجازه بدین من هم به عنوان یک اهری یکی از نویسنده های اوبلاگ باشم .باآرزوی موفقیت و شادکامی---لطفا جوابتونو به ایدیم بفرستید .روزو شبتون عالی.

تارا گفت...

سلام
از اینجا رد میشدم خواستم حال شما رو بپرسم..(گل)

روح اله گفت...

دمت گرم و سرت خوش باد همشهری

آذربایجان قیزی گفت...

خدا می داند چقدر دلم می خواست به جای موسیقی متن، صدای شر شر آبی را که از میان تخته سنگها به پائین می ریزد می شنیدم ...

ارسال یک نظر