یکی دو پست قبل ، خانم جعفری پیشنهادی داده بودند از برای بیماران ام.اس . نه اینکه حواسم نباشد . بود به مولا ! اما شدیدن گرفتارم . یک نمونه کوچکش اینکه سر صبح جمعه ای کامپیوترم را روشن کرده و عصری بعد از بازگشت از تبریز متوجه شدم که کامپیوترم هنوز روشن مانده . میدانم که در حق ام.اس لینک هم دارم جفا میکنم . خبرهای تازه و زیادی را عزیزان برایم ایمیل فرموده اند . شرمنده ! ... واللاه وقت نمیکنم . قبول بفرمایید لطفن ! حالا به هر طریق عزیزان ام.اسی با ایشان تماس بگیرند و پرسشنامه شان را تکمیل کنند . شاید فرجی اینگونه حاصل شود . تعارف نداریم که ... سیبل روبرو هدف است و گلوله ارزان و حتا مفت و مجانیست !
3 نظرات:
سلام دوست خوبم . یه دوست نقاشی داشتم به اسم آرش . همین روز ها اون رو هم میکشونم میارم بلاگ اسپات . این آرش ما یه شاگری داشت به اسم مرجان که الان باهاش ازدواج کرده . اتفاقاً مرجان هم ام اس داشت . یه روز که خیلی حالش بد بوده خواب میبینه که باید مواظب آرش باشه . اون روز به طور معجزه آسایی خوب میشه و الان با هم ازدواج کردن . البته زیاد وارد جزئیات نشدم . فقط میدونم که اراده انسان از همه چیز بالاتره . از صمیم دل برای همه دوستان آرزوی سلامتی میکنم
با درود و سپاس فراوان : شهرام
آقا هییییییچچچ کدوم از عکسها رو نمی بینم :((((((
آقا مه علی کجا رفته؟؟ (حالا خوبه نوشتید توضیح هم لازم نیست!!)
اما در مورد سردم هست! کسی میفهمد یعنی چه؟
هر کی فهمید ثواب داره به من هم بگه ;)
گفت : وقتی من سردمه لازم نیست فکر کنی....
فقط محكم بغلم کن..!
ارسال یک نظر