من چقدر تنهام !

از دیشب که آصف رفت تبریز خانه عمه اش که امروز( ظهر جمعه )  امتحان بدهد بدجوری احساس دلتنگی و تنهایی میکنم . تا الان نمیدانستم این پدر سوخته را چقدر دوستش دارم .
Share |

15 نظرات:

ناشناس گفت...

خواهر و مادرش را چطور ؟

sadeq گفت...

آنها هم بروند مسافرت معلوم میکند !

ناشناس گفت...

خدا برایتان سالمو در پناه خود نگهشان دارد.
چند وقت پیش در وبلاگ کودکم نوشتم که وقتی به مهد می رود خیلی تنها می شوم.یک شاید انسان شاید هم نه که از شعورات و احساسات انسانی بویی نبرده بود خصوصی شماره موبایل گذاشته بود تا از تنهایی درم آورد!!!
که البته مهم نبود.چون انسان فقط می تواند عاطفه و وابستگی یک انسان به اعضای خانواده اش راو برتر از آن عاطفه مادری یا پدری را دریابد.
همشهری

sadeq گفت...

سلام همشهری
ممنون از ابراز محبتتان
اگر میشود و امکانش هست بفرمایید شما کدام یک از همشهری هایم هستید .
لحاظ بفرمایید تا من مشتبه نشوم!
قربانتان

صادق)a.e( گفت...

سلام
به ناشناسی که پیام فرستاده باید بگم که اگر ناموس پرستی در وجودش نیست باید بداند که در این زمانه که فساد همه جا را گرفته یقین داشته باشد که روزی هم گریبان خودش را خواهد گرفت و به اون ربطی ندارد که کی کجاست و ناشناس به کسی می گن که مادرش و پدرش نا معلوم است چون به ترکی مثلی داریم که می گه
نه توهسن آشوا چخار قاشغوا
ببخشید چون این نظر ناشناس برایم خیلی سخت تمام شد این را گفتم راستی امیدوارم که برادر اصف هم در امتحان قبول شود «راستی می خواهد در تبریز درس بخواند؟<

sadeq گفت...

صادق عزیز
لطقن بیقراری نکنید . بگذارید هر کس نظرش را عنایت کند . اینجوری من راحت ترم . قرار بر این قرار نیست که همه حرفها در این مکان مال من و همفکرام باشند . مخالفان افتخار میدهند که بر این مطالب انتقاد کنند

همدم گفت...

سلام
خدا براتون نگهش داره ماشالله دیگه مردی شده واسه خودش!

sadeq گفت...

سلام همدم
هم مرد شده است و هم آقا!
با معرفت است لاکردار
دارد همه کارهای من و مادرش را یکجا انجام میدهد
یَلی شده است ها
خواهرش را هم دوس دارد

نرگس گفت...

با آرزوی سلامتی و خوشبختی برای شاخ شمشادتون ///

یاس گفت...

سلام خدا بگم چی اینطور خبر پراکنی میکنن مردم خودشون از ام اس میترسیدن که

یاس گفت...

من لینکتون کردم

عمو اروند گفت...

چه خبر شده‌است قارداش بالا؟ دلت را بگذار پیش دل من که همه رفته‌اند و علی مانده و حوض بی‌ماهی‌اش. سخت نگیر آصف و آصف‌ها باید بروند اگر جایشان همیشه پیش پدر و مادرشان خالی خواهد بود.

سانی گفت...

سخته مخصوصا اگه خیلی دور بشه. برای هر دو طرف. ولی چاره ای نیست

ممنون برای لطف همیشگیتون

حیران گفت...

سلام هم شهری
خوبی برادر؟
ما ارادتمند شما هستیم
خدا شما را برای هم نگه دارد.
امیدوارم امتحانش خوب بشه.
شاد و سلامت باشید

یاشا گفت...

صادق به ی چاغ یز آیدین
داریخمین تزلیک جن قیده جک.سیز قالیسیز وآصف به ی قالیر.ایل لر بویی بیر اولوب و هاردا اولسالار ساغ و شان اولا لار.
آنجاق سون؛آیریلیق دیٰ کی چوخ آجی دی:


آیریلیق


فیکریندن گئجه لر یاتا بیلمیرم
بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم
دئییرم چون سنه چاتا بیلمیرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


اوزوندور هیجرینده قارا گئجه لر
بیلمیرم من گئدیم هارا گئجه لر
ووروبدور قلبیمه یارا گئجه لر
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


یادیما دوشنده آلا گوزلرین
گویده اولدوزلاردان آلام خبرین
نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


آیریلیق دردینی چکمه ین بیلمز
یاردان آیری دوشن گوز یاشین سیلمز
دئییرلر اینتظار خسته سی اؤلمز
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


نئجه کی ائلیمدن آیری دوشندن
سورار بیربیرینی گوروب بیلندن
حسرتله سیزلار یار داییم بو غمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


ایل لردی اوزاقام آرخام ائلیم دن
بلبلم دوشموشم آیری گولوم دن
جور ایله آییریب شیرین دیلیم دن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


اولوبدور بیگانه یاریم_ یولداشیم
غریبه ساییلیر سئوگیم – سیرداشیم
بوجاوان چاقیمدا آغاردیب باشیم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


منی آغلاداندان گولوش ایسته رم
آیری دوشنیمله گوروش ایسته رم
حصاری ییخماقا یوروش ایسته رم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق


سئوگیلیک اولوبدور شانی فرهادین
سئوگی سی هاردادیر، هانی فرهادین
دییه ره ک چیخاجاق جانی فرهادین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق



(رجب ابراهیمی(فرهاد))

ارسال یک نظر